قشنگ می نویسی، در واقع بهتر ه بگم هم نشینی کلماتت قشنگه. اما خیلی پیچیده و سر در گم می نویسی! حس خیلی خوبی در خواندن جملاتت وجود داره ، هر چند فکر نمی کنم متوجه حرف پشت اونها شده باشم. نمی دونم ، شاید من این جوری احساس می کنم ، اما انگار خیلی سردرگم هستی!
( خوشحال می شم وبلاگم رو بخونی ، اگه منتقد خوبی هستی!)
negahe to tanha edrake tanhai bood baraye residan be adame enteha.............. vali to ta abad negahat ra azam dozdidi ehsase zibai darin va ziba minevisin mavafagh va ta abad javdan bashin
قشنگ می نویسی، در واقع بهتر ه بگم هم نشینی کلماتت قشنگه.
اما خیلی پیچیده و سر در گم می نویسی!
حس خیلی خوبی در خواندن جملاتت وجود داره ، هر چند فکر نمی کنم متوجه حرف پشت اونها شده باشم.
نمی دونم ، شاید من این جوری احساس می کنم ، اما انگار خیلی سردرگم هستی!
( خوشحال می شم وبلاگم رو بخونی ، اگه منتقد خوبی هستی!)
negahe to tanha edrake tanhai bood baraye residan be adame enteha..............
vali to ta abad negahat ra azam dozdidi
ehsase zibai darin va ziba minevisin
mavafagh va ta abad javdan bashin
سیاهی هم میگذرد..!
سلام!
این اسم وبلاگ یکی از عزیزان منه که خیلی کم آپدیت می کنه! فکر کنم به جاش بتونم به شما سر بزنم فعلا!!
در آسمان دو چیز افسونم می کند . آبی بیکران و خدا
آن را می بینم و می دانم که نیست.
او را نمی بینم و میدانم که هست.
تا نگاه می کنی وقت رفتن است...
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آه
ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود